4)استراتژی گام به گام و متراکم
استراتژی میتواند از حالت انباشتی، تراکمیو گام به گام یا تدریجی برخوردار باشد. به عبارتی در استراتژی گام به گام، هدف نهایی به مجموعهای از اهداف تقسیم شده و نوعی سلسله مراتب بین آنها بر قرار میگردد. از سویی دیگر برخی استراتژیها حالت انباشتی و تراکمیدارند. به عبارتی واحدهای مربوطه بر این باورند که توان تغییر محیط و دگرگونسازی ابعاد مختلف آن را در جهت تحقق هدف استراتژیک خود، به صورت یک جا و هم زمان خواهند داشت، بنابراین نیازی به تجزیهٔ هدف استراتژیک و مرحله بندی برای تحقق آن نخواهد بود. (همان،128)
در سیاست خارجی اعتدال گرا با توجه به عدم تمرکز بر حوزهای خاص در ارتباطات و تعاملات بین المللی و خواستی نوین برای تعامل پایدار با تمام واحدهای سیاسی ممکن، استراتژی گام به گام جلوهٔ بیشتری مینماید. زیرا، انرژی دستگاه دیپلماسی برای توانگزاری قدرت تعاملی باید در هر حوزه به نسبت منافع و اهداف ملی تعریف گردد و این تقسیم بندی تعاملی، امکان تمرکز قوا و در نتیجه ایجاد یک سیاست انباشتی را ناممکن میسازد.
5)استراتژی ضد نیرو و ضد شهر
اساس این گونه بندی براساس کارکرد تسلیحات هستهای است و در اینجا هدف بازدارندگی است. در این نوع درک استراتژیک اندیشهٔ تعامل گرا تهدید محیط مردم غیر نظامیبرای امکان فشار به رقیب و در مقابل آن در استراتژی ضد نیرو منظور تهدید نیروی نظامیبه تنهایی، برای ایجاد درک وحشت در طرف مقابل و قبول رویکرد میباشد .(همان،128)
در سیاست خارجی اعتدال گرا با توجه به گسترهٔ تعاملات نوین بینالمللی، نیازی به رویکرد اولیه به این استراتژی نیست و شاید بتوان در آخرین رتبهٔ استراتژیک در حوزه اعتدال گرایی از آن نام برد زیرا سیاست خارجی اعتدال گرا با ایجاد توان دیپلماتیک قوی، میتواند در وهلهی اول به ساخت اهرمهای فشار سیاسی تکیه نماید و صرفاً لزومیبرای بکارگیری اهرم فشار تهدید نظامیضروری نمینماید.
گفتمان اعتدالی و مشی سیاست خارجی
بی تردید گفتمان حاکم بر سیاست خارجی دولت یازدهم جمهوری اسلامیایران گفتمان اعتدال خواهد بود. این گفتمان نیز یکی از خرده گفتمانهای کلان گفتمان اسلام گرایی است. عناصر مختلف قدرت در ایران نباید این گفتمان را نباید به مثابه گسست گفتمانی در سیاست خارجی ایران تلقی کنند. زیرا، این گفتمان در عین افتراقات و تفاوتها با سایر خرده گفتمانهای پیشین در سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران نقاط مشترک زیادی نیز با آنها دارد. (دهقانی فیروزآبادی،22 تیر 1392 ) برای نمونه مفهوم” تکریم” در سخنان دکتر روحانی در روز تحلیف در مورد رفتار غربیها نشان ازاهمیت سوژگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران در دولت یازدهم است.مهمترین مفهوم مستتر در گفتمان اعتدال در سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران تعامل موثر و سازنده است.
به گونه ای که رهنامه تعین یافته در این گفتمان را میتوان رهنامه تعامل موثر سازنده نامید. از این رو، سیاست خارجی ایران بر اساس گفتمان اعتدال، در جهت تعامل فعال و توسعه و باز سازی روابط با جهان خارج حرکت خواهد کرد. بازسازی و توسعه روابط نیز بر پایه همزیستی مسالمت آمیز، تفاهم، احترام و منافع متقابل، تنش زدایی متقابل، و اعتماد سازی متقابل برای تامین حداکثری منافع ملی ایران استوار خواهد بودبا توجه به نسبت و رابطه تنگاتنگ و استوار اعتدال، عقلانیت و واقع بینی در گفتمان اعتدال، عنصر واقع بینی در سیاست خارجی دولت یازدهم تشدید و تقویت خواهد شد. به گونه ای که یکی از شاخصهای سیاست خارجی اعتدال گرا توازن آرمان گرایی در نظریه و و واقع گرایی در رویه خواهد بود.با عنایت به نقش تعیین کننده گفتمان در راهبرد و رفتار سیاست خارجی یکی از اولویتهای سیاست خارجی دولت تدبیر و امید، دست کم در سطح نظری، تدوین و تبیین گفتمان اعتدال در سیاست خارجی میباشد.سیاست خارجی موفق برای تامین منافع ملی، که بسیار فراتر از علائق حزبی و جناحی میرود، نیازمند بستر داخلی متعادل و مستعد است. از این رو، کلیه جناحها و نیروهای سیاسی باید دولت آینده که همه ملت را نمایندگی در جهت اجرای سیاست خارجی معتدل و مقتدر برای تامین منافع ملی یاری کنند.
دوری از زبان تحکم آمیز و سیاسی جناحی در حوزه سیاست خارجی امری ضروری است. دوری از ورود افکار پوپولیستی نیز میتواند سیاست خارجی جدید را مسیری تازه دهد. این رهیافت جدید تاحدزیادی مشخصکننده بنیانگذاری یا حتی فرهنگ جدید سیاست خارجی در جمهوری اسلامیایران تلقی میشود. یکی از مهمترین موفقیتهای سیاست خارجی هر کشورعبور سکان سیاست خارجی از کانون بحرانهای داخلی است. عرصه سیاست خارجی باید صرفا در خدمت ارزشها و منافع عالیه هر نظامیباشد. پس منابع داخلی قدرت در هر کشوری پشتوانهای مهم برای سیاست خارجی و در نهایت تامین امنیت ملی آن کشور تلقی میشود.
ارزیابی شاخصهای خرده گفتمان اعتدال
برنامههایی که ظریف برای وزارت امورخارجه اعلام کرده است امیدها برای تحقق اهداف و آمال مهم ملی در سیاست خارجی ایران را بیشتر کرده است. زبان و گفتمان دکتر ظریف نشان از اهمیت ارتباط میان دانشوری و دیپلماسی دارد. البته دانشوری باید بر مبنای دانش بومیو حتیالمقدور دانش اسلامیمتکی باشد.برنامه ظریف یک منشور کامل برای تحقق منافع ملی ایران است.
این برنامه در وهله اول نشان از آگاهی و تسلط کم نظیر کاندیدای وزارت امورخارجه دولت تدبیر وامید به ابعاد گوناگون در پیوند با سیاست خارجی ایران است. در همین رابطه باید این نکته را مشخص ساخت که، ارتباط ارگانیگ اسلامیت و ایرانیت در سیاست خارجی همواره ضروری تلقی شده و مورد اهتمام سیاستگزاران عرصه روابط خارجی بوده است. ظریف جهان امروز و شرایط حاکم بر نظام بین الملل را به خوبی میشناسد و در برنامه اش به اختصار ولی به دقت و به گونه ای جامع ومانع به شرایط جهانی اشاره کرده است. تحقق چنین امری در گروه توجه به فهم تاریخی ما ایرانیان در عرصه ارتباط با خارجیها است.(دیپلماسی ایرانی،20 مرداد1392)
توازن واقعگرایی و آرمانگرایی
یکی از مهمترین نقاط و کانونهای تعادل در سیاست خارجی در گفتمان اعتدال، توازن بین واقع گرایی و آرمان گرایی یا به بیان دیگر واقع بینی و آرمان خواهی است. منطق دولت- ملت جمهوری اسلامیایران مستلزم واقع گرایی و واقع بینی و منطق انقلاب اسلامیایجاب کننده آرمان گرایی در سیاست خارجی است که باید بین آنها توازن برقرار گردد. از این رو، مهمترین شاخص گفتمان اعتدال در سیاست خارجی را میتوان تعادل و توازن بین این دو عنصر اساسی تلقی و تعریف کرد. (دهقانی فیروزآبادی، 22 تیر 1392).
تجربه 35 ساله نظام جمهوری اسلامیایران نشاندهنده تحول و چرخه گفتمانی در سیاست خارجی آن است. به گونهای که در پرتو تحولات داخلی و خارجی گفتمانها و خردهگفتمانهای مختلفی در سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران غالب و حاکم شده است.
چرخه گفتمانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران بیانگر این واقعیت است که هیچ یک از دو گفتمان آرمانگرایی و واقعگرایی محض به تنهایی کفایت نمیکند و قرین موفقیت نیست؛ زیرا آرمانگرایی و واقعگرایی لازم و ملزوم یکدیگرند و دو جزء لایتجزای گفتمان واحد « واقع گرایی آرمان خواه » هستند. به گونهای که به لحاظ نظری و عملی قابل تجزیه و تفکیک نیستند. از اینرو، سیاست خارجی در عمل در صورتی که این دو جزء گفتمانی را با هم به اجرا بگذارد، موفق و مطلوب خواهد بود؛ چون سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران از یک سو مبتنی بر دین مبین اسلام است که دین آرمانگرا و در عین حال واقعبین است. از سوی دیگر جمهوری اسلامیبرخاسته از انقلاب اسلامیاست که گفتمانش، همانگونه که رهبر معظم انقلاب تصریح میکند، «آرمانگرایی واقعنگر» است که گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران باید در چارچوب آن تعریف و تعقیب شود. بر این اساس در سیاست خارجی باید در عین توجه و تمرکز بر آرمانها و ارزشهای اسلامی، واقعیتهای داخلی و بینالمللی را نیز مدنظر قرار داد. به گونهای که آرمانها و ارزشها باعث ندیدن واقعیتها و واقعیتها نیز موجب غفلت از آرمانها نگردد.(همان)
عناصر و مشخصههای گفتمان واقع گرایی آرمانخواه را میتوان براساس دو جزء این گفتمان یعنی آرمانگرایی و واقعبینی تنظیم و تبیین کرد.
آرمانگرایی به معنای داشتن نظم مطلوب برای انسان و جهان بشری، ترسیم، تعقیب و تأمین و تحقق آن در عالم واقع است. آرمانگرایی در سیاست خارجی مستلزم و متضمن تعریف نظم و وضع مطلوب جمهوری اسلامیدر چارچوب دین مبین اسلام، انقلاب اسلامی، تعین و تحققیافته در پهنه جغرافیایی ایران است. از اینرو هر دو دسته از آرمانهای اسلامیو ایرانی چراغ راهنمای سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران باید باشد. البته چگونگی عزیمت از وضع و نظم موجود برای تحقق وضع و نظم مطلوب مستلزم واقعبینی است که در جزء دیگر گفتمان آرمانگرایی واقعبین ضرورت مییابد. بر این اساس مهمترین عناصر آرمانگرایی را به این صورت میتوان صورتبندی کرد: جهانگرایی اسلامی، سلطهستیزی، حقطلبی و عدالتخواهی، استقلالطلبی، صلحطلبی و عزتطلبی.(همان)
جهانگرایی اسلامیمتضمن سه عنصر گفتمانی و اقدام عملی در سیاست خارجی است. نخست تلاش برای برقراری جامعه جهانی اسلامیبه عنوان یک آرمان راهبردی سیاست خارجی است. ماهیت راهبردی این آرمان بیانگر آن است که براساس واقعیتهای موجود داخلی و بینالمللی تعقیب میشود و در درازمدت تحقق مییابد. دوم شالودهشکنی نظم بینالمللی مستقر از طریق غیرطبیعی کردن و مشروعیتزدایی از آن جهت استقرار نظم جهانی مطلوب؛ سوم، ترسیم و تبیین نظم جهانی مطلوب جمهوری اسلامیبر مبنای رسالت اسلامی، انقلابی و ایرانی آن.(همان)
سلطهستیزی دومین عنصر آرمانگرایی است که برخاسته از آرمانهای اسلامیو ایرانی است. سلطهستیزی دربرگیرنده نفی سلطهگری و سلطهپذیری، استعمار و استکبارستیزی و استضعاف زدایی در عرصه بینالمللی است. برآیند این سه مؤلفه گفتمانی در سیاست خارجی، رهاییبخشی است. نمود عینی رهاییبخشی در سیاست خارجی آزادی عمل و رهایی از ساختارهای سلطه و سرکوب در نظام بینالملل موجود است.
سومین مشخصه آرمانگرایی، حقطلبی و عدالتخواهی است که یکی از مهمترین آرمانهای اسلامیو تاریخی ایرانیان است. حقطلبی و عدالتخواهی خود متضمن و مستلزم ظلمستیزی است که ازجمله مطالبات تاریخی ایرانیان است. استقلالطلبی چهارمین عنصر و مشخصه آرمانگرایی است که بر حسب آزادی عمل و حفظ هویت و منزلت ملی تعریف میشود. روابط ناعادلانه قدرتهای بزرگ استعماری با ایران قبل از انقلاب اسلامیو دخالتهای فراگیر آنان در ام
ور کشور از یکسو و ارزش کانونی عدالت در دین اسلام، عدالتطلبی و استقلالخواهی را در بطن و متن گفتمان انقلاب اسلامیقرار میدهد. به گونهای که این دو ارزش از اهداف راهبردی سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران هستند.(همان)
صلحطلبی پنجمین ویژگی آرمانگرایی است. در چارچوب گفتمان آرمانگرایی اسلامی، صلح فراتر از صلح سلبی و حداقلی به معنای نبود جنگ و خشونت عریان در صحنه بینالمللی تعریف و تعقیب میشود. به گونهای که علاوه بر آن شامل صلح ایجابی و مثبت به معنای نفی و الغای خشونت ساختاری پنهان در نظام بینالملل نیز میشود که بسیار فراتر از ریشهکنی جنگ متعارف در روابط بینالملل میرود.(همان).
ششمین ویژگی آرمانگرایی، به مثابه برآیند و عصاره پنج ویژگی ذکر شده، عزتطلبی است. عزت نفس که در ادبیات روابط بینالملل از آن به شرف و افتخار نیز یاد میشود، یکی از مهمترین اهداف و انگیزههای سیاست خارجی است. از اینرو حفظ شرف و عزت ملی میتواند و باید یکی از آرمانها و اهداف سیاست خارجی باشد که بر پایه واقعنگری پی گیری و محقق میشود.
واقع بینی/واقع گرایی به مثابه دومین جزء گفتمان واقعگرایی آرمان خواه نیز دربرگیرنده چهار عنصر و مشخصه مصلحت گرایی، امنیتطلبی و اقتدارافزایی، خردگرایی]]>
