ارتباط آلکسی تایمیا  و ابرازگری هیجان

از دیدگاه علوم شناختی، هیجان‌ها به عنوان دسته ای از طرح واره‌های مبتنی بر پردازش اطلاعات شناخته می‌شوند که شامل فرآیندها و تجسم‌های نمادین و غیر نمادین هستند کاهش ابراز هیجانات اساسا بیان گر نوعی فقدان یا بدتنظیمی‌هیجانات است. به همین صورت آسیب در ظرفیت‌های پردازش هیجانی مبتنی بر نارسایی هیجانی ممکن است یک عامل خطراحتمالی برای انواع مشکلات سلامت روان باشند (شه ناسی، 1392).

نارسایی هیجانی سازه ای است چند وجهی متشکل از دشواری درشناسایی احساسات و تمایز بین احساسات و تهییج‌های بدنی مربوط به انگیختگی هیجانی، دشواری در توصیف احساسات برای دیگران، قدرت تجسم محدود که بر حسب فقر خیال پردازی‌ها مشخص می‌شود؛ سبک شناختی عینی (غیر تجسمی)، عمل گرا و واقعیت مدار یا تفکر عینی افراد مبتلا به نارسایی هیجانی، تهییج‌های بدنی بهنجار را بزرگ می‌کنند، نشانه‌های بدنی انگیختگی هیجانی را بد تفسیر می‌کنند، درماندگی هیجانی را از طریق شکایت‌های بدنی نشان می‌دهند و در اقدامات درمانی نیز به دنبال درمان نشانه‌های جسمانی هستند. مشخصه‌های بیرونی که سازه نارسایی هیجانی را تشکیل می‌دهند بیانگر نقایصی در پردازش شناختی و تنظیم هیجانات می‌باشند (شه ناسی، 1392). طبق برخی از تحقیقات نیز آلکسی تایمیا با دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی رابطه دارد. دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، گرایش به ابراز هیجان داشتن ولی ناتوان از ابراز آن بودن، ابراز هیجان بدون تمایل واقعی و یا ابرازکردن و سپس پشیمان شدن، می باشد (کینگ و امونز، 1990). دوسوگرایی در ابرازگری هیجان ممکن است به عنوان احساس‌های هیجانی به سرعت متغیر یا به طور همزمان شدید و متضاد به یک موضوع تعریف شود (کینگ، 1998). دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی اشکال مختلف از قبیل تمایل به ابراز ولی قادر به ابرازنبودن،  ابرازکردن بدون تمایل واقعی را شامل می‌شود( کینگ و امونز، 1990). کنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی،  خود دو سبک از سبک های ابراز هیجان هستند.

 

 

2-6 – سبک‌های ابراز هیجان و خصوصیات شخصیتی

بسیاری از پژوهش ها، ارتباط بین سبک‌های ابراز هیجان و شخصیت وپیامدهای زندگی را گزارش داده‌اند. ابراز هیجان مکرر، برجسته و به سرعت متغیر و سطحی  نشانه‌ای از اختلال شخصیتی هیستریایی(نمایشی) و ابرازهیجان محدودشده، یک شاخص برای اختلالات شخصیتی اسکیزوئید واسکیزوفرنی گونه است. این شاخص‌های شخصیتی بیشتر به ابراز گری عمومی[1] مرتبط اند تا به جنبه‌های ویژه ابراز( کرنیگ وهمکاران،  ١٩٩۴).

این نوشته را هم از دست ندهید :   ۴ روش جدید برای لاغر شدن

در نظریه هیجان‌های متمایز [2] (اکرمن و همکاران ، ١٩٩٨) هیجان یک نظام تعامل دو طرفه ازمولفه‌های ارزیاب – عصبی[3]،  ابرازگر و تجربه ای[4] تعریف می‌شود. مطابق با این نظریه روابط محکم بین هیجانها و شخصیت از مولفه‌های انگیزش ذاتی هیجان‌ها استنتاج می‌شود.در طول دوره رشد،  تفاوتهای فردی در گرایش‌ها به ابراز و تجربه به انواع ویژه هیجانها، به الگوهای شخص  از پیامدهای هیجان به شناخت و کنش منجر می‌شود.

نظریه هیجان‌های متمایز پیش بینی می‌کند که ابراز هیجانها به سه دلیل با ابعاد شخصیتی همبسته هستند: اولاً، ابراز هیجان، حالت احساس را نشان می‌دهد.اگر چه با یاد گیری و اجتماعی شدن، مولفه ابراز گری می‌تواند از مولفه تجربی- دو مولفه ای که عموماً در سالهای اولیه به طوری قوی با یکدیگر مرتبط هستند جدا شود.پژوهشهای زیادی نشان داده است که مؤلفه‌های تجربه ای هیجانها روی درک، شناخت و رفتارهای بعدی کودکان وبزرگسالان تأثیر می‌گذارد.

ثانیاً ابراز احساسات به وسیله ی فرایند پسخوراند حسی، روی حالت‌های احساسی تأثیر می‌گذارد. پژوهش‌های زیادی نشان داده اند که پسخوراند از مؤلفه ابرازگر، بیشتر فرایند ارزیاب-عصبی را به کار می‌اندازد و حالتهای احساس ذهنی را زیاد می‌کند. ثالثاً ابراز هیجان، از طریق فرایندهای مهیج بر خصوصیات شخصیتی تأثیر می‌گذارد. ابرازگری هیجانی به عنوان روشی در تعادل اجتماعی است که پاسخهایی را در دیگران فرا می‌خواند. افزون بر این، فراوانی و شدت نشان دادن انواع هیجان‌های فرد، از طریق تأثیر گذاشتن بر الگوهای تعامل فرد با دیگران، شخصیت او را تحت تأثیر قرارمی‌دهد (ایزارد[5]، ١٩٩٩

[1] . Generalaizers  Externalizers

[2] . Differntioal Emotions Theory

[3] . Neural – Evaluative

[4] . Experiential

[5] . Izard

]]>