تفاوتهای فردی
هر فردی به لحاظ ویژگیهای وراثتی و قابلیتهای اکتساب شده نشأت گرفته از محیط و پیرامون خود منحصر به فرد است، بنابراین عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی موجب بروز تفاوتهای فردی میشوند. برای مثال در الگوی رشد و تکامل افراد، از یک طرف عوامل ژنتیکی را باید مدنظر قرار داد و از سوی دیگر عوامل محیطی همچون: تغذیه، سن بارداری، شرایط آب و هوایی و غیره را مدنظر قرار داد. در بروز تفاوتهای فردی، عوامل مختلفی دخیلاند که کنترل آنها با مشکل همراه میباشد مثلاً عواملی همچون: جنسیت، سن، نژاد و عوامل فرهنگی حاکم بر جامعه (2).
اصولاً تفاوتهای فردی به عنوان اختلافات ثابت و پایدار بین افراد اطلاق شده که در نتیجه آن اختلاف عملکردی حاصل میشود. در تحقیقات مرتبط با تفاوتهای فردی معمولاً به دو امر پرداخته میشود: ابتدا به شناسایی تواناییهایی که زیربنای مهارتهای خاص و اجرای ماهرانه میباشند و دوم، تشخیص و پیشبینی سطح مهارتی آینده فرد در یک ورزش یا حرفه که از روی تواناییهای فردی صورت میگیرد (40).
روانشناسی افتراقی[1] ، یکی از حوزههای علم روانشناسی میباشد که به مطالعه تفاوتهای فردی پرداخته و در مقابل حوزههایی قرار میگیرد که رفتار متوسط یا هنجاری را مطالعه میکند. در این حوزه روانشناسی، متخصصان موضوع تفاوتهای فردی را در جهت تعیین و سنجش تواناییها یا صفات فردی مورد توجه قرار میدهند (100).
یکی از روشهای بررسی تفاوتهای فردی در رویکرد افتراقی، بررسی ارتباط بین متغیرهای تفاوت فردی[2] نظیر جنس، سن، نژاد با عملکرد افراد میباشد که شبیه به روش تحقیق از نوع تجربی میباشد، با این تفاوت که در سطوح متغیر مستقل هیچگونه مداخلهای صورت نمیگیرد. متغیرهای تفاوتهای فردی، صفات تعریفپذیری هستند که میتوانند در انسان مورد اندازهگیری واقع شوند. در زمینه مطالعات رفتار حرکتی، چهار مورد از این متغیرهای تفاوتهای فردی، بیشتر اندازهگیری شدهاند که مشتمل بر جنسیت، سن، هوش و سطح مهارت است. به نظر میرسد که بین افراد مبتدی و ماهر از دیدگاه یادگیری و رفتار حرکتی، خصوصیات متفاوتی وجود دارد که پایهگذار تفاوت عملکرد آنها در زمینه عمل خواهد شد. برای مثال مواردی همچون یادآوری شرایط بازی، دریافت اطلاعات بصری و حوزه دانش. یافتههای تحقیقی حاکی از آنند که بازیکنان ماهر قادرند تا شرایط حاکم بر بازی را بهتر به خاطر سپرده و در شرایط یادآوری عمل فراخوانی در آنها سریعتر صورت میگیرد، همچنین این افراد میتوانند اطلاعات مفیدتری را از جستجوی بینایی[3] دریافت کنند و از اطلاعات حاصله بصری جهت پیشگویی شرایط حاکم بعدی استفاده کنند. از طرفی دیگر نشان داده شده که افراد ماهر آگاهی و دانش وسیعتری نسبت به قوانین، تاکتیکها و شیوه بازی دارند (24).
در برنامهریزی تمرینات و پی بردن به ظرفیتهای ورزشی ورزشکاران، آگاهی از تواناییهای فردی آنها ضرورت دارد و در برنامهریزی تمرینات، تفاوتهای فردی نظیر تجارب قبلی، وضعیت سلامتی، سرعت برگشت به حالت اولیه پس از تمرین و ویژگیهای مربوط به جنسیت باید مورد توجه قرار گیرند (1).
[1] .Differential Psychology
[2]. Individual-Difference Variables
[3]. Visual Search
تواناییهای حرکتی
از دیدگاه تفاوتهای فردی، تواناییهای حرکتی متفاوتی موجب انجام مهارتهای حرکتی میشود و حتی در دو مهارت که به لحاظ اجرایی شبیه به هم هستند، تواناییهای بنیادی تشکیلدهنده آن مشابه با همدیگر نیست. میزان موفقیت فرد در اکتساب یک مهارت حرکتی به تواناییهای زیربنایی که لازمه اجرای آن مهارتاند، بستگی دارد. در زمینه تواناییهای بنیادی و نقش آن در تفاوتهای فردی، تحقیقات متعددی صورت گرفته است. برای مثال اکرمن[1] در سال 1988 تواناییهای حرکتی را به سه دسته کلی تقسیم کرد. اولین طبقه توانایی عمومی[2] یا هوش عمومی بود که شامل تواناییهای شناختی و فرآیندهای مرتبط با حافظه نظیر؛ اکتساب[3]، ذخیرهسازی، فراخوانی، یکپارچگی، قیاس و تعمیمدهی[4] بود. دومین طبقه توانایی سرعت ادراکی[5] بود که مربوط به قابلیتهای حل مسأله و سرعت پردازش اطلاعات بود. سومین طبقه توانایی روانی ـ حرکتی[6] بود که مربوط به سرعت و دقت حرکات میباشد و کمتر به عوامل شناختی بستگی دارد. برای آنکه تفاوتهای فردی بین افراد را مشخص کنیم باید به بررسی انواع مهارتها در قالب این سه طبقه توانایی پرداخت (29).
به عقیده اکرمن در مراحل اولیه تمرین، تواناییهایی که مستلزم تفکر، استدلال کردن، آگاهی مکانیکی و غیره میباشد، به انجام تکلیف کمک میکند. در مراحل بعدی تمرین، تواناییهایی نظیر سرعت حرکت، زمان واکنش، قدرت، پایداری بیشترین اهمیت را دارند. به عقیده وی، تواناییهای هوش عمومی (مهارتهای پردازش اطلاعات) مهمترین پارامترهای تعیینکننده تفاوتهای فردی در عملکرد در طول مرحله اول فراگیری مهارت (مرحله شناختی) است. پس از درک مفهوم تکلیف، تواناییهای سرعت ادراکی نقش بارزی در ایفای عملکرد بازی کرده و جانشین هوش عمومی میشود (24).
از طرفی دیگر، فلیشمن[7]، دو دسته توانایی که عامل تفاوتهای فردی و اجرای مهارت است را مشخص کرد. تواناییهای ادراکی ـ حرکتی[8] و تواناییهای کارآمدی بدنی[9]. از مهمترین پیشفرضهای این دیدگاه میتوان این دو عامل را نام برد که همه انسانها دارای چنین تواناییهایی هستند و دیگر اینکه، امکان سنجش چنین تواناییهای حرکتی وجود دارد، بنابراین کمیسازی تواناییهای یک فرد در هر سطحی امکانپذیر است (8).
یکی از نقطه نظرات موجود در مورد تواناییهای حرکتی این است که آنها محدودکننده سطح عملکرد افراد هستند. دو فرد ممکن است در زمان خاصی از سطح مهارت یکسانی برخوردار باشند ولی یکی از آنها ممکن است توانایی بالقوه بیشتری را به دلیل برخورداری از توانایی بالاتر موردنیاز آن مهارت از خود نشان دهد (24). بنابراین متخصصان حرکتی باید به خاطر داشته باشند که تواناییهای بنیادی در رسیدن افراد به حد عالی مهارت بسیار مهم است و کسانی که از این تواناییها برخوردار نیستند، نمیتوانند سطح عالی مهارت را در آینده از خود نشان دهند، از طرف دیگر مربیان و متخصصان باید توجه داشته باشند تا قضاوت نهایی خود را در مورد استعداد فرد منوط به جریان تمرین در مراحل اولیه قرار ندهند، چون بسیاری از تواناییهای فردی به صورت بالقوه در فرد وجود دارد که به مرور زمان و با تمرین بیشتر بالفعل میشوند (24).
[1]. Ackerman
[2]. General Ability
[3]. Acquisition
[4]. Generalization
[5]. Perceptual Speed Ability
[6]. Psychomotor Ability
[7]. Fleishman
[8]. Perceptual Motor Ability
[9]. Physical Proficiency Abilities
]]>