۱۸

 

 

لیت و استرینگر

 

 

لیت و استرینگر

 

 

استاندارد، پاسخ گویی، دریافت پاداش، خطر پذیری، صمیمیت، حمایت، تضاد، هویت،

 

 

 

۱۹

 

 

بارون و الترز

 

 

بارون والترز

 

 

ارزش ها، سیستم ها و خط مشیها، ساختار و فناوری، راهبرد

 

 

 

۲۰

 

 

کرت لوین

 

 

کرت لوین

 

 

فرایند رهبری، انگیزش، ارتباطات، تصمیم گیری، فرایند کنش متقابل، هدف گذاری، کنترل فرهنگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۲-۱۱- طبقه بندی فرهنگ سازمانی از دیدگاه صاحبنظران
۲-۱۱-۱- طبقه بندی درویس و میلر
میلر تلاش کرد فرهنگ سازمانی را با انواع شخصیت مدیران مطابقت دهد و ویژگی های هریک از آنها را به تصویر بکشد. کوشش های این محقق منجر به تبیین پنج فرهنگ سازمانی شد که به صورت ذیل به هریک از آنها اشاره می کنیم:
۱) فرهنگ سازمانی فرهمند
فرهنگ سازمانی فرهمند با شخصیت مدیری پر هیجان همراه است. در این فرهنگ تأکید بر فرد سالاری مبالغه آمیز بوده است به ویژه در رده های بالا. این مدیران نیاز بسیار شدیدی به خودنمایی و سرشنایی بیرونی از شرکت دارند. هدف شرکت رشد سریع کردن است تصمیم گیری بر پایه اشراق، گمان و حدس بدون تحلیل دقیق از محیط یا ظرفیت های درونی سازمان استوار است.
۲) فرهنگ سازمانی وسواسی
فرهنگ سازمانی وسواسی سبک شحصیت بدگمان پدید می آورد شخص بدگمان احساس می کند که دیگران سر درپی او نهاده اند و از این رو نمی توان به آنها اطمینان کرد. در این فرهنگ ها اساس نیرومندی از بی اعتمادی و بدگمانی آنها وجود دارد.
در فرهنگ های وسواسی اعضای سازمان به آسانی اطلاعات مهم در اختیار دیگران نمی گذارند. زیرا از آن بیم دارند که به ضرر خودشان بینجامد. در این سازمان ها اعضای سازمان به صورت منفعل عمل می کنند و به صورت فعال در کارهای مهم سازمان شرکت نمی جویند.
۳) فرهنگ سازمانی پرهیز کننده
تبیین شخصیت افسرده ای به سوی فرهنگ سازمانی پرهیز کننده کشیده می شود. یک ویژگی غالب این سازمان ها این است که کارکنان آنها از دگرگونی دوری می گزینند، آنان مردمی منفعل و بی هدف هستند.
۴) فرهنگ سازمانی سیاسی شده
در سازمان هایی پدید می آید که شخصیت سازمان الگویی از سبک کناره گیر باشد. در این فرهنگ ها جهت و هدف روشنی وجود ندارد. به دلیل فقدان رهبری مدیران در رده های پایین تر می کوشند تا در تعیین سمت حرکت شرکت نفوذ کنند.
۵) فرهنگ سازمانی دیوان سالارانه
فرهنگ بسیار دیوان سالار، نتیجه وجود شخصیت سازمانی حاکم است. مدیران توجه خود را بیشتر بر دستورات کار متمرکز می سازند تا بر حد فاصل حاصل از آن دستورها یعنی به دستیابی به کارکرد درست سازمان دست یابند. در چنین فرهنگی، نظام های نظارتی مشخص، تفضیلی و رسمی وجود دارند (قاسمی، ۱۳۸۲).

این نوشته را هم از دست ندهید :   روش‌های آموزش ضمن خدمت

شکل۲-۱: انواع فرهنگ سازمانی از نظردرویس و میلر
۲-۱۱-۲- طبقه بندی دشپند و فرلی
این دو محقق بر اساس مطالعات کامرون و فری من (۱۹۹۱)، کوئین (۱۹۹۸)، و مک گر(۱۹۸۵) و کوئین و روهاربیچ (۱۹۸۳) چهار نوع کلی از فرهنگ سازمانی را شناسایی کردند.
۱) فرهنگ بازارگرا: تأکید بر مزیت رقابتی در بازار
۲) فرهنگ کارآفرینانه: تأکید بر نوع آوری و پذیرش ریسک در سازمان
۳) فرهنگ بروکراتیک (سلسله مراتبی): تأکید بر ساختار رسمی و قوانین
۴) فرهنگ توافقی (قبیله ای): تأکید بر وفاداری، سنت و هماهنگی داخلی
هر چند در همه انواع سازمان ها با توجه به فرهنگ ملی ترکیبی از این فرهنگ ها دیده می شود ولی به طور کلی فرهنگ های که گرایش به بیرون دارند (کارآفرینانه و بازارگرا) بر فرهنگ هایی که گرایش به درون دارند (بروکراتیک و قبیله ای) غلبه کرده اند (نانچیان، ۱۳۸۷).
۲-۱۱-۳- طبقه بندی رکس
کارهای کلاسیک روی فرهنگ سازمانی سه نوع کلی را پیشنهاد می کند (استیوتن و استرینگر ۱۹۶۸؛ اوچی ۱۹۸۰؛ والاس ۱۹۸۳؛ وبر ۱۹۴۷). دیوان سالارانه، ابتکاری و حمایتی، هر یک از این فرهنگ ها، مشخصات ویژه ای دارند. مجموعه ای از ادراکات و نقش ها و سبک ها بر روابط بین اعضای آن حاکم است.
۱) دیوان سالارانه: اجماع در بین این مؤلفان این است که این مدل بوروکراسی قدرت مدار است که به واسطه درجه بالای رسمیت و یک ساختار جدی مشخص می شود و به طور واضح با روابط رئیس و مرئوس تعریف می شوند. سازمان های بوروکراتیک گرایش به سازمان یافتن پیرامون حوزه های وظیفه مندی دارد.
۲) فرهنگ حمایتی: در این نوع فرهنگ سازمان نقش یک خانواده را بسیط بازی می کند و به یک سطح بالایی از تعهدات متقابل بین سازمان و فرد گرایش دارد. به عنوان نمونه یک تعهد دو جانبه مادام العمر بین کارمند و سازمان است.

 

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی