تعریف تن انگاره

شیلدر(1935) از پیشروان بررسی و نظریه پردازی درباره ی تن انگاره، معتقد بود تن انگاره، تصویر ذهنی سه بعدی است که فرد می تواند برای خودش از جلو، عقب و یا طرفین نه به طور همزمان تجسم کند. شیلدر (1950) درکتابش به نام “درباره ی تصویر و ظاهر بدن آدمی” بیان داشت که،”تن انگاره فقط سازه ای ادراکی نیست بلکه، باز تابی از نگرشها وتعاملهایی است که فرد با دیگران دارد“. وی به انعطاف پذیری تن انگاره و دلایل نوسان ادراک شده در اندازه ی بدن، احساس سبکی و سنگینی آن، اثرات تن انگاره بر تعامل با دیگران و تاثیر پذیری تن انگاره از این تعاملها توجه داشت. او تن انگاره را درکتابش چنین تعریف می کند:

“تصویری که از بدنمان در ذهن شکل می دهیم وتصور می کنیم همان است که به نظر دیگران می رسد”(شیلدر، 1950؛ به نقل از رحیمی، 2010).

رویکرد روان پویایی تن انگاره را به عنوان مجموعه ای از تصویرهای ذهنی، خیالبافیها و معانی می دانست که افراد درباره ی بدنشان، اجزا و کنشهای آن دارند. بنا به نظر روانکاون تن انگاره مؤلفه‌ای از مولفه‌های منسجم خود پنداره(خویشتن پنداره) و پایه‌ی باز نمایی خود است(کروگر[1]، 2002).

رویکرد شناختی- رفتاری براین باور است که خود پنداره ازعوامل مختلفی همچون حوادث گذشته ، اسنادها و تجارب کنونی افراد ناشی می‌شود و افراد را مستعد چگونگی اندیشه، احساس و عمل درباره‌ی بدنشان می‌کند (کش، 2002). دراین چارچوب تن انگاره یکی از مهمترین مولفه‌های خود پنداره است که در کودکی شروع به رشد می‌کند و بر عواطف، افکار و رفتارهای روزمره تأثیر می‌گذارد و به ویژه می‌تواند روابط صمیمانه را تحت تأثیر قرار دهد(کش وپروزینسکی، 2002). براساس این رویکرد آشفتگی تن انگاره با کاهش عزت نفس رابطه دارد.

طی قریب به نیم قرن گذشته، تعریف تن انگاره از سازه‌ای تک ساحتی به سازه‌ای چند ساحتی تغییر یافته است (کش وپروزینسکی، 2002). تعریفهای اولیه، عمدتاً ادراکی بودند و به تصویری که فرد از بدنش در ذهن شکل می‌داد، تاکید می‌کردند. اما با تحقیقات بیشتر درباره‌ی چگونگی ادراک افراد از تن و ظاهرشان، واژه‌ی تن انگاره چیزهای دیگری همچون رضایت از وزن ، دلتنگی از تن، بد شکلی بدن، ادراک اندازه‌ی بدن، و عزت تن، را هم در برگرفت (کش و پروزینسکی ، 2002). در تعاریف دیگری تن انگاره به عنوان ادراکی کلی از ظاهر جسمی در نظر گرفته می شود که همه ی عناصر ذهنی خود انگاره یا تصویر ذهنی خود از جمله: ادراکها، احساسها ونگرشها را دربر می گیرد (پوکراجاک بولین وزیویک سروویک[2]،2005).

از سال 1950 به بعد نظریه پردازان وپژوهشگران از تن انگاره معانی مختلفی را برداشت کرده اند و از تعریف ادراکی اولیه ی شیلدر فاصله گرفته اند.تامپسون وهمکارانش[3](1999) به شانزده تعریف متفاوت از تن انگاره اشاره می کنند که به وسیله ی پژوهشگران و کارآزمایان بالینی مورد استفاده قرار گرفته اند. این تعریفها رضایت از وزن، دقت ادراک اندازه ی بدن، رضایت از ظاهر، رضایت از بدن، ارزیابی ظاهر، سوگیری نسبت به ظاهر، نگرانی از بدن، عزت بدن، طرحواره ی تن و ادراک بدن را دربرمی گیرند.

سارا گروگن (2008) با در نظر گرفتن عناصر اصلی که در تعریفهای تن انگاره به آنها توجه شده بود، تعریف زیر را درکتابش به نام “تن انگاره : درک نارضایتی از بدن در مردان، زنان و کودکان” ارایه کرده است:

  “ادراکات، افکار و احساساتی که افراد درباره ی بدنشان دارند“.

این تعریف هم دربرگیرنده ی مفاهیم روانشناختی همچون ادراک و نگرشهای مربوط به بدن و هم تجربه های مربوط به آن است. تن انگاره ی ادراکی به وسیله ی بررسی تخمین اندازه ی بدن نسبت به اندازه ی واقعی آن ارزیابی می شود. تن انگاره ی نگرشی با اندازه گیری چهار مولفه ی زیر ارزیابی می شود.:

1- رضایت ذهنی یا فاعلی[4] کلی از بدن (ارزیابی کلی بدن)

2- عواطف (احساسهای همراه با تصور بدن)

3- شناختها (اشتغال خاطر با بدن، اهمیت به ظاهر و باورهای مربوط به بدن)

4- رفتارها (مثل وارسی و پایش مکرر بدن و اجتناب از موقعیتهایی که به بدن و ظاهر مربوط است) .

از نظر کش وپروزینسکی (2002)تن انگاره پدیده‌ای پیچیده و چند ساحتی است که در برگیرنده‌ی نگرشها، ادراکات و تجارب افراد با تن و ظاهر جسمی شان است وبه حیطه‌های وابسته ی دیگری همچون رضایت از وزن ، دلتنگی از بدن ، بد شکلی تن ، ادراک اندازه‌ی بدن  و عزت بدن  هم گسترش می یابد و این واژه‌ها اغلب به طور مترادف به کار می‌روند و دلالت بر احساس افراد نسبت به بدنشان دارنداگرچه،در تعریف ممکن است متفاوت باشند.

عزت بدن اشاره به ارزیابیهای شخصی و نگرانیهایی دارد که فرد درباره ی ظاهر و بدنش دارد (رحیمی، 2010). واژه عزت بدن، توصیف کننده احساس فرد نسبت به شکل و اندازه بدن نیز هست. همچنین، احساس فرد نسبت به بخش‌های مختلف بدن، وزن، شکل و کنش بدن را نیز شامل می‌شود. رضایت از بدن یا بر عکس نارضایتی از بدن دلالت بر میزان رضایت یا نارضایتی فرد از شکل و اندازه بدنش به طور کلی یا بخش‌هایی از بدنش دارد. به علاوه، میزان نگرانی که فرد از چاق شدن دارد را نیز شامل می‌شود( رحیمی 2010). رضایت یا نارضایتی را می‌توان برای وزن و شکل بدن یا اندام‌های بدن و خصوصیات آنها نیز به کار برد. به همین دلیل گاه از آن تحت عنوان نگرانی‌های مربوط به وزن و شکل نیز نام می‌برند(اسمولاک، 2002).

برآوردهای اندازه‌ی بدن، صرفاً تخمینی است که فرد از اندازه‌ی واقعی بدنش دارد یا به عبارتی احساسی است که فرد از میزان بزرگ یا کوچک بودن بدنش دارد (فارل، لی و شافران، 2005 ).

تعریف‌های کنونی از تن انگاره علاوه بر جنبه‌های ادراکی بر مؤلفه‌های نگرشی نیز تأکید دارند. تن انگاره نگرشی، به عنوان افکار و احساس‌های مربوط به بدن تعریف می‌‌شود و تنها متکی بر ادراک از بدن و مقایسه‌ی آن با اندازه‌ی واقعی بدن، نیست. همچنین تن انگاره نگرشی احساس جذابیت[5] را نیز در بر می‌گیرد (پولورز  و همکاران، 2004). در ارزیابی تن انگاره مؤلفه‌های نگرشی، رضایت فاعلی کلی (ارزیابی بدن)، عواطف (احساس نسبت به بدن)، شناخت‌ها (باورهای مربوط به بدن) و رفتارها (اجتناب از موقعیتهایی که ممکن است برانگیزنده‌ی نگرانی‌های مربوط به بدن باشند) آماج بررسی قرار می‌گیرند. تن انگاره همه ی عناصر خود انگاره ی ذهنی افراد از جمله ادراک، تفکر، احساس، نگرش و ارزیابی تصویر ذهنی جسمانی واثر این تصویر بر رفتار آنها را باهم ترکیب می کند (بانیفیلد و مک کوبی[6]، 2002).

گروکن(2008) بر این باور است که تن انگاره، وضعیتی فاعلی دارد و می تواند نسبت به تغیییر از طریق تاثیر و نفوذ اجتماعی باز باشد. اگرچه، تعریفهای متعدد و متفاوتی از تن انگاره وجود دارد در این پژوهش به تعریفی از آن توجه داریم که تن انگاره را به مثابه ی ادراکی شخصی در نظر می گیردکه مولفه های در تعامل ادراکی، عاطفی، شناختی و رفتاری دارد و می تواند ازعوامل مختلف بدنی، ذهنی،  محیطی و بین فردی متاثر شود.

تعریف نارضایتی از بدن

نارضایتی از بدن توصیف کننده ی آشفتگی در مولفه یا مولفه هایی از تن انگاره است. به عبارتی نارضایتی از بدن را می توان احساسی منفی وتحریف شده نسبت به ظاهر یا ناخشنودی از بدن یا اندازه وشکل آن در نظر گرفت که سبب نگرانی درباره ی تن انگاره وبه نوبه ی خود منجربه تاثیر سو بر سلامت جسمی و روانی فرد می شود(استریگل مور وفرانکو، 1994 به نقل ازلووراسکیرول[7]،2007).

شکل جدی تر و به نسبت شدیدتر نارضایتی از بدن ونگرانی درباره ی آن آشفتگی تن انگاره است که سه جنبه ی اصلی دارد. این سه جنبه  بنا به نظرپوکراجاک بولین و زیویک سروویک (2005) عبارتنداز:

این نوشته را هم از دست ندهید :   شهر بتن ارائه دهنده ی انواع سیمان در ساختمان سازی

1- تحریف اندازه ی بدن (ناتوانی دربرآورد وتخمیین واقع بینانه ای از اندازه ی بدن خود)

2- عدم رضایت از بدن (احساس ناخوشنودی درباره ی بدن خود یا قسمتهایی از آن)

3-اختلال تن انگاره (وضعیتی که در آن رفتار فرد به تبع دو جنبه ی قبلی آشفته می شود)

عده ای دیگر از محققان( مثل شیه و کوبو، 2002) برای آشفتگی تن انگاره یا نارضایتی از بدن تنها دو جنبه در نظر می گیرند که عبار تند از:

1- میل به لاغری ( تمایل بیش از حد فرد برای دستیابی به لاغری آرمانی)

2- عدم رضایت از اندازه ی بدن (ناهمخوانی بین تصویر فعلی ادراک شده ی فرد از بدنش وتصویر آرمانی که برای آن درنظر دارد).

همان طور که در فصل قبل اشاره شد در این مطالعه  منظور از نارضایتی از بدن احساس ناخوشایندی است که فردنسبت به اندازه، وزن و شکل آن دارد و میزان نگرانی و اشتغال خاطری که از این بابت تجربه می کند.

بررسی‌های همه گیر شناسی مربوط به نارضایتی از بدن

نارضایتی از بدن در سراسر جهان غرب پدیده‌ای شایع است و به نظر می‌رسد و به زودی مسئله‌ای جهانی شود. شیوع بالای این نارضایتی در زنان به حدی است که گاهی آن را یک ناخشنودی بهنجار می‌نامند (رودین، سیلبرستین، استریگلمور،1985). پاکستون (2000) نارضایتی از تن انگاره را زمینه‌ای نیازمند مراقبت بهداشتی در نظر می‌گیرد.

بررسی‌های همه گیر شناسی در جمعیت‌های مختلف، میزان شیوع و بروز متفاوتی راگزارش کرده‌اند. به بطور مثال در مطالعه‌ی دختران دبیرستانی استرالیا و نیوزلند 70 تا 76 درصد از آنان تن انگاره یی آرمانی را برای خودشان آرزو داشتند که از وضعیت موجودشان به مراتب لاغرتر بود. نیمی از آنها تلاش برای کاهش وزن داشتند در حالی که درصد خیلی کمتری از آنها اضافه وزن داشتند (پاکستون 1990، فایر، بولک و سالیوان[8]؛ 1996).

در مطالعه‌ای که کش (1997) در ایالات متحده آمریکا انجام داده مشخص شده است که 56 درصد از زنان و 43 درصد از مردان نارضایتی از وضعیت بدنی دارند.

در مطالعه‌ی دیگری که به وسیله‌ی کناردی، براون و وگت[9] (2001) درجمعیت زنان جوان استرالیایی انجام  شد فقط 24 درصد از زنانی که وزن سالم و طبیعی داشتند از وزن خود راضی بودند.

در مطالعه ا‌ی که در سال 2002 به وسیله کش روی 600 نفر دانشجو انجام شد میزان نارضایتی از ظاهر فیزیکی برای دختران 33 درصد و برای پسران 14 درصد گزارش شده است. این یافته در حالی است که تنها 6 درصد از مردان و 19 درصد از زنان آشفتگی شدیدی بدین دلیل گزارش کردند.درمطالعه ی دیگری به سال 1985کش گزارش کرده بود که از 30 هزار مشارکت کننده ی مورد بررسی اش، به ترتیب دو پنجم از زنان ویک سوم از مردان بطور کلی ظاهرشان را دوست ندارند. همچنین نتایج بررسی دیگر وی حاکی از نارضایتی کلی  56 درصد از زنان و43 درصدمردان ازظاهرشان بود(کش1986).

فیتس، گیبسون و ردینگ[10] (1989) در یک بررسی زمینه یابی نشان داده‌اند که 70 درصد از دانشجویان آمریکایی تا حدی از ظاهر جسمانی خود ناراضی هستند و این نارضایتی را بیان می‌کنند و 48 درصد تا حدی با جنبه‌هایی از ظاهر جسمانی خود اشتغال خاطر دارند و نگران آن هستند.

مطالعه‌ای که توسط کش ، وینستید وجاندا[11] (1997) انجام شده نشان داده است که مردان عمدتاً از شکم (63 درصد) وضعیت عضلانی(45درصد) و سینه (38درصد) ناراضی هستند و 17 درصد از مردان حداقل 3 سال از عمر خود را صرف دستیابی به وزن ایده‌آل می‌کنند.

براساس بررسی دانشگاه میسون استرالیا در سال 2007 روی 29 هزار استرالیایی 11 تا 24 ساله، 3/32 درصد از نمونه مورد مطالعه مهمترین نگرانی خود را تن انگاره دانسته‌اند و این مشکل در رتبه‌ای برتر از تضادهای خانوادگی و مقابله با استرس قرار داشته است.

براساس مطالعه دیگری که در سال 2008 (زمینه‌یابی ملی جوانان استرالیایی ، 2007) روی جوانان 15 تا 20 ساله‌ی استرالیایی گزارش شد، 54 درصد از آنان نگران تن انگاره خود بوده‌اند و آمار نارضایتی از تن انگاره نسبت به سال 2006 افزایش نشان داده است. (نظر سنجی دموکراتهای استرالیا از جوانان، 2008).

شیوع بالای نارضایتی از بدن سبب شده که عده‌ای از جمله هاریسون و کاستل[12](1999)، پاکستون وهمکارانش(2006) وگروگن(2008) بر این باور باشند که نگرانی نسبت به ظاهر جسمانی و نارضایتی از بدن پدیده شایع در جعمیت عمومی  و رو به گسترش است. تفاوت میزان شیوع در مطالعات مختلف علاوه بر تفاوت واقعی می تواند ناشی از تعریف عملیاتی و ابزارهای اندازه گیریی باشد که در این مطالعات مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

ارزیابی تن انگاره و نارضایتی از بدن

به منظور ارزیابی تن انگاره و نارضایتی از بدن یا به عبارتی نگرش و احساس نسبت به وضعیت بدن (نارضایتی از وزن ، شکل، قیافه و …) از شیوه‌ها و فنون مختلفی استفاده شده است.

یکی از این شیوه‌ها، استفاده از مقیاس‌های مبتنی بر تصویرهای ترسیم شده‌ای است که پیکرهایی با اندازه‌های مختلف به طور مثال کاملاً لاغر اندام تا بسیار چاق را نشان می‌دهند. معمولاً به این منظور از نه پیکر ترسیمی زن و مرد در اندازه‌های مختلف استفاده می‌شود. در این شیوه از آزمودنی می‌خواهند تصویری را که با وضعیت بدنی او تقریباً هم خوانی دارد مشخص کند. هم چنین می‌توان از او خواست که وضعیت بدنی آرمانی و جذاب را هم مشخص کند. می‌توان براساس فاصله‌ی بین تن انگاره ی آرمانی و تصویری که بدنش را آن گونه تصور می کند، همچنین فاصله ی بین تن انگاره ی  جذاب و تصویری که از جذابیت خودش انتخاب کرده، میزان نارضایتی‌اش را محاسبه کرد(تامپسون و آلتابه، 1991). این شیوه ی ارزیابی تن انگاره و نارضایتی از بدن به لحاظ خصوصیات روان سنجی (اعتبار و پایایی) در فرهنگهای متفاوتی بررسی شده است و مقیاسی مناسب به منظور ارزیابی تن انگاره و نارضایتی از وضعیت بدنی در نظر گرفته می‌شود.

شیوه‌ی دیگری به منظور ارزیابی رضایت از وضعیت بدنی استفاده از سوال کلی منفردی است که از آزمودنی‌ها پرسیده میشود و از آنها می‌خواهند که میزان رضایت خود را از وضعیت بدنی شان در یک مقیاس هفت نمره‌ای لیکرت مشخص کنند. در این مقیاس یک به مثابه نارضایتی کامل و هفت به مثابه‌ی رضایت کامل است (هینبرگ و تامسون، 1992).

ابزار مناسب دیگری برای ارزیابی نارضایتی از وضعیت بدن،”پرسشنامه‌ی اختلالهای خوردن” است که در برگیرنده‌ی سه خرده مقیاس نارضایتی از وضعیت بدن، مقیاس میل به لاغری و مقیاس پرخوری است (گارنر، 1991).

ابزار دیگری برای ارزیابی نگرش نسبت به بدن مقیاس کاتاکسیز بدن[13] نام دارد (جرالد و سکورد[14]، 1954). این مقیاس میزان رضایت فرد را از بخش‌های مختلف بدنش و هم چنین کنش آنها ارزیابی می‌کند و به صورت یک نمره‌ی نهایی، رضایت از بدن نشان می‌دهد.

ابزار دیگری به منظور ارزیابی نارضایتی از بدن مقیاس ظاهر پرسشنامه‌ی چند ساحتی روابط خویشتن و بدن[15] است (کش، 2000). این پرسشنامه 34 ماده دارد و شامل پنج خرده مقیاس است که هر یک جنبه‌ای از آشفتگی تن انگاره را می‌سنجد.

پرسشنامه طرحواره‌‌های ظاهر تجدید نظر شده[16](کش و همکاران، 2004) که یک پرسشنامه‌ی بیست ماده‌ای گزارش شخصی است باورهای زیر بنایی مربوط به ظاهر و معنا و اهمیت آنها را در زندگی فرد ارزیابی می‌کند

Keroger-[1]

Pockragakbollin & Zivichserovik-[2]

Thompson etal.-[3]

Global subjective body satisfaction -[4]

apeal-[5]

Bannifield & McCobe-[6]

Loverskirol-[7]

Fayer, Bulk & Sullivan-[8]

Kennardy, Brown & Voget-[9]

Fiits, Gibson & Reding-[10]

Cash, Winsted & Janda-[11]

Harrison & Castell-[12]

Body catharsis-[13]

[14] -Jerald & Secord

[15] – multidimensional body – self questionnaire

[16] -appearance schemas  inventory – revised

]]>