در واقع مار که با چشمان باز می خوابد نماد هوشیاری و خرد است. مار نگهبان گنجها است. غالباً در کنار چشمه سارها دیده میشود و آن را حافظ آب میدانند، و بر روی ظروف قدیمی که برای نگه داری آب استفاده میشده نقش مار دیده می شود. مار نماد تداوم حیات، خودباروری، و تولید نسل است.
در اسلام از مار به عنوان جانور موذی نام برده شده است و احادیث معتبری بر کشتن مار و عقرب و دعاهای فراوانی در دفع بلای آن ها داریم. در روایات از ارتباط مار با داستان آدم و حوا و فرو رفتن مار در قالب حوا و اغوای آدم و در نهایت رانده شدن آن ها از بهشت آگاهیم. این نخستین چهره اژدها در روایتهای مذهبی است که سبب رانده شدن آنان از بهشت میگردد. او مسؤل هبوط آدم از بهشت و نماد حیلهگری و اغواکنندگی است، ولی گاهی نیز مار و اژدها نیروی الهی مییابند چنانچه عصای موسی به شکل ماری ظاهر شد و نیروهای ساحر و افسونگر را به کام خویش فرو برد. در آیه 108 سوره اعراف آمده است: «فالقی عصاه فاذا هی ثعبان مبین ». اعتقادات عامیانه بر آن است که مار چشمان ساحر و افسونگری دارد و اگر برای مدتی به چشمان کسی خیره شود او را مسحور خود میسازد و حالتی شبیه هیپنوتیزم به طرف مقابل دست میدهد. درادبیات حماسی مار موجودی خطرناک، حریص، کینهجو، افسونگر، دارای نیش کشنده و زهری مهلک معرفی شده است. اژدها کشی و قهرمانان اژدها کش معمولاً در اساطیر و افسانهها بسیار دیده میشوند و به نظر میرسد کشتن اژدها در هر یک از این افسانهها و اسطورهها سبب اشتهار آنها و افزایش و عظمت قدرت و قهرمانی آن ها میشود.
3-1-2- مار در خواب
« ابن سیرین میگوید: مار در خواب دلیل بر دشمنی پنهان است. اگر در خانه خود مار ببیند دلیل بر دشمن خانگی است و اگر در صحرا مار ببیند دشمن بیگانه است. اگر ببیند با مار میجنگد با دشمن مرافعه و خصومت میکند، اگر بر او غلبه کرد دشمن بر او غالب میشود و اگر او بر مار غلبه کرد دشمن را شکست میدهد، اگر ببیند گوشت مار خورده به پادشاهی میرسد، اگر ببیند مار را دو تکه کرد مال دشمن را میخورد. حضرت صادق (ع) میفرماید: تعبیر مار در خواب بر ده وجه است: دشمن پنهان، زندگانی، سلامتی، پادشاهی، سپه سالاری، دولت، زن، مراد، پسر، سیل.» (تفلیسی، 1382 : 777-778)
در باور عامه مردم مار در خواب به دو گونه تعبیر میشود : گروهی آن را دشمن میدانند که اگر در خواب کشته شود دلیل بر پیروزی و فرهی است و زنده ماندن آن خطری بزرگ به حساب میآید و دسته دیگر آن را به مال و دارایی تعبیر میکنند که زنده گذاشتنش در خواب دست یابی به ثروت و کشتن آن از دست دادن گنج و گوهر است.
3-1-3- دو مار به هم پیچیده
« تصویردومار به هم پیچیده دور چوبی قائم، یکی از کهنترین رمزهای جهان است و تقریباًدر همه تمدنهای باستانی وجود دارد. دو مار به هم پیچیده در وهله نخست، نماد تعادل اضداد و دو قطب زندگی و مرگ است. نزاع دو جانور، نمایشگرقدرتهای دو سراگرای مار، یعنی قوای سودمند و زیان بخش یا سعد و نحس است و هماهنگی قوای پویا و متحرک و متضاد، از جمع و پیوند آن ها ناشی می شود. عصا یا درختی که دو مار به دورش پیچیدهاند، در بعضی از سنن، نمودار محور جهان و واسطه میان زمین و آسمان است. دو مار به هم پیچیده در هند ، تصویر درخت مقدس هندوان است. دومار به هم پیچیده دور عصا در سراسر جهان به عنوان علامت حرفه پزشکی برگزیده شده و تعادل و توازن روان و تن را نمایش میدهد. این شکل همچنین بیشباهت به شکل DNAنیست.» (نورآقایی، 1387 : 84)
مار با پزشکی ارتباط دارد. امروزه دو مار به هم پیچیده را نشان داروسازی و نماد تندرستی میدانند. در مار نیش و نوش، زهر و پادزهر هر دو با هم وجود دارد.
3-1-4- ماری که دمش را میگزد
« این مفهوم را با ماری که دم خود را میگزد نمایش میدهند. یعنی این که شروع و پایان به هم متصل میشوند و نیروی کیهانی در تمامیت خود میچرخد. مار در تمدنهای بدوی و کهن، غالباً پیچیده به دور تخم کیهان یا به صورت «اوروبروس» (واژه یونانی به معنی «ماری که دمش را گاز میگیرد») دیده میشود. اوروبروس نماد حرکت، خود باروری، جاودانگی، تداوم حیات و بازگشت ابدی است و تصویر آن غالباً با این کلام همراه است: «واحد همان کل است». (همان، 80)
«دایره همچنین به شکل یک سمبول مار گونه تداعی شد. به این ترتیب که گاهی دایره به صورت ماری است که دم خود را میگزد. این نقش دارای اصل و منشأ مصری بوده و در آن جا بیکرانگی اقیانوس را نشان میدهد. ماری که در حال بلعیدن دم خود است، نمادی برای بیان فنا ناپذیری و ابدیت زندگی است. معنی این سمبول بیشتر به عنوان دایرهای از زمان تلقی میشود، بنابراین سمبول منشأ پیدایش همه مخلوقات است. به عنوان زهدان طبیعت که دنیا از آن متولد شده و انسان آینده نیز از آن به دنیا خواهد آمد. حتی جنین در رحم مادر فرمی از منحنی در یک فضای دایرهای شکل به خود میگیرد.» (همان: 25)
اوروبروس یک منحنی ساده و نماد تما
میت زندگی است. نماد آسمان و حرکت است زیرا خورشید را دایرهوار میبینیم و ترسیم میکنیم. دایره آغازی است که پایان ندارد و همواره در گردش است.
بنابراین مشاهده میکنیم که سمبول مار نشانهای از حیلهگری و اغواکنندگی نیست بلکه به عنوان موجودی آسمانی است که قدرتهای مثبت و نفی را یک جا جمع کرده و موجب به ثمر نشستن آن ها میگردد.
3-1-5- ضرب المثل های مار
در بین عموم مردم خصوصیات مار و شکل ظاهری آن (زبان مار، نیش مار، پوست مار، نرمی و لغزندگی مار، ملایمت مار، جهیدن مار، چنبر زدن و گره خوردن مار، باریکی و بلندی مار، چالاکی و سرعت مار، زهر مار، سر مار، درازی مار، مهره مار و دندان مار ) بسیار مورد توجه است و ضرب المثلهای بسیاری بر این اساس ساخته شده است از جمله:
1- مثل ماری که جفتش را کشته باشند.
2- مار از پونه خوشش نمیآید، در لانهاش سبز میشود.
3- مار در آستین پروراندن.
4- مار در خانه نگهبان کردن.
5- مثل مار زخمی بودن.
6- مار خورده افعی شده.
7- مار پوست خودش رو ول میکند ولی خوی خودش رو ول نمیکند.
8- از ترس عقرب جراره به مار غاشیه پناه بردن.
9- مثل مار خوش خط و خال .
10- مثل مار پوست انداختن.
11- مار پوست میگذارد اما خوی نمیگذارد.
12- مار نزاید جز مار بچه.
3-1-6-مهره مار
مهره مار در عربی به حجر الحیه معروف است. این مهره استخوان گونهای است مدور که در پشت سر برخی مار های بزرگ و گزنده وجود دارد. به عقیده پیشینیان، اگر کسی مثلاً زنی به مهره مار دست یابد هر چند زشت باشد نیکو جلوه کند و به شدت مورد محبت و توجه قرار گیرد و بخت و اقبال به او رو آورد شود. گاهی مار برای ترساندن طرف مقابل این مهره را از دهان خود بیرون میاندازد، چنان که در مرزبان نامه آمده است: «بامداد که سیاه مار شب، مهره خورشید از دهان مشرق بیرون انداخت.» (وراوینی، 1387 : 142)
3-1-7- گنج و مار
مار چنبر میزند، درآغوش میکشد، به هم میفشارد، خفه میکند، میبلعد و میخوابد.«در اساطیر قرون وسطی به عنوان خدای زمین و سرور دنیای زیر زمینی و نگهبان گنجها مورد پرستش قرار میگرفت. معمولاً دارای فلس و بال است و سمبل مدافعی شجاع از تخت و تاج و خزانه فرمانرواست. اژدهای گنجهای مخفی، نگهبان ثروتهایی است که از دید انسان فانی، پنهان است.» (رستگار 1379 : 16و17)
گذشتگان بر این باور بودند که مار روی گنج میخوابد، یعنی هر جا گنج است مار هم وجود دارد و به دور آن حلقه میزند. بسیاری از پادشاهان در شاهنامه سرزمین ایران را گنج خویش میدانند و برای دفاع از آن به پهلوانان و دلیرانی نیاز دارند که اژدها گونه از آن محافظت کنند. اینان پهلوانان اژدها کش و جهان پهلوانان هستند. در شاهنامه استاد طوس رستم و رخش هر دو به دلیل پیلتنی به اژدها تشبیه شدهاند که نگهبان ایران زمینند.
ز چوپان بپرسید کین اژدها بچند است و این را که خواهد بها
(فردوسی ، 1388: 2/54)
ز ترکان بپرسید کین اژدها بدین گونه از بند گشته رها
کدامست کین را ندانم به نام یکی گفت کین پور دستان سام
(همان: 64)
این باور که نفس اژدها معمولاً آتش است و گنجی را نگهبانی میکند در اساطیر ملل مختلف وجود دارد. گر چه اژدها موجودی پلید و ناپاک است ولی به جواهرات و طلا علاقه دارد و به همین دلیل بر روی گنجها قرار دارد و از آنها محافظت میکند. کاربردهای فراوان این باور بیانگر واقعیت داشتن آن در فرهنگ عامه و نزد شاعران است. شعرا و نویسندگان اغلب برای تصویرگری و مضمون آفرینی در آثار ادبی از آن استفاده میکنند و به نظر میرسد آن را باوری مبتنی بر حقیقت میدانند. جنبه اخلاقی و تربیتی، بودن مار بر سر گنج کنایه از این است که برای رسیدن به مقام و شهرت «نام و نان» باید سختیهای زیادی را متحمل شد. اغلب نام مار در کنار گنج با تمثیل از سختی و اندوه در کنار آسانی و شادی به کار رفته است. در مرزبان نامه آمده است: «مار آن گنج خانه عافیت یافت، بر سر گنج مراد نشست و سر بر پای سلامت نهاد و حلقه وار خود را بر گنج بست.» (وراوینی، 1387 : 236)
خاقانی در این مورد تشبیه زیبایی به کار برده است آنجا که میسراید:
کعبه گنج است و سیاهان عرب ماران گنج گرد گنج آنک صف ماران فراوان آمده
در گلستان میخوانیم:بدان که هر جا گل است، خار است و با خمر، خمار است و بر سر گنج، مار است.(سعدی، 1372 :121)
بی مار بسر نمیبرد گنج بی خار نمیدمد گلستان
(همان: 577)
به گنج شایگان افتاده بودم ندانستم که بر گنجند ماران
(همان: 579)
باور اسطورهای گنج و مار قدمتی به اندازه اساطیر تمام ملل دارد، این باور در میان عامه دارای مقبولیت و قداست است و ریشه آن در اساطیر جهان است. بشر از عصر اساطیر تا امروز معتقد است که مار بر سر گنجها حضور دارد، به همین دلیل دستیابی به گنج کاری بس دشوار است. باورهای عامیانه به عنوان زیر مجموعه و بخشی از فرهنگ یک جامعه هم درمیان عامه مردم و هم در آثار ادبی حضوری فعال دارند. شاید یکی از دلایل این اعتقاد وجود اشتراک مکانی گنج در زیر زمین، با لانهی مار در حفرههای زیر زمین باشد.
3-2- طلسم
« پادشاهان صورتی چون عمارتی فرمایند، خدمتکاران بر کار کنند، ننگ دارند که به خودی خود دست در گل نهند، به دیگران باز گذارند. چون کار بدان خانه رسد که در آن گنجی خواهند نهاد جمله خدم و حشم را دور کنند، و به خودی خود بنهن
د، و بر سر گنج طلسمی سازند، تا از تصرف اغیار محفوظ ماند.» (رازی، 1379: 65)
« جادوی سیاه، یعنی طلسم کردن، طلسم ساختن، کشتن دیگران به وسیله اعمال جادویی، کسانی را به وسیلهی طلسم و دارو به انواع زیانها و دردها دچار کردن، توسل به جادوگری برای دریافت داروی مهر و محبت و یا خشم و کین یا ناکامی دیگران و … سزای جادوگران در زمان ساسانیان، مرگ ارزانی و اعدام بوده است.» (رضی، 1381 : 2490)
طلسم از واژه یونانی طلیسما گرفته شده است. طلسم ترکیب قوای فعاله آسمانی و قوای منفعله زمینی است. شامل مجموعه اذکار، اوراد و ادعیه که با آن عملی خارق عادت انجام دهند و برای محافظت از دفینهها و گنجها بر روی آن ها اشکال و صورتهایی نقش میکردند که همان طلسم باشد. طلسم ریشه در آثار ایرانی و اسلامی ندارد. طلسم نوشتهای از کلمات و اشکال و ارقام و جداول است. زمان ماندگاری آن بسته به]]>