نام فیلم : Tôkyô monogatari

ژانر (موضوع) : درام

امتیاز : 8.2 در سایت IMDb

زبان : ژاپنی

سال انتشار : 1953

محصول کشور : ژاپن

کارگردان : Yasujirô Ozu

بازیگران : Chishû Ryû,Chieko Higashiyama,Sô Yamamura

نام «یاسوجیرو ازو» فیلمساز مشهور ژاپنی قطعا برای هرکسی که کمی به سینما علاقه دارد آشناست.این موضوع در مورد « فیلم داستان توکیو» نیز صدق می کند.فیلمی بسیار معروف و مهم که خیلی ها آن را بهترین کار کارنامه ایزو و حتی سینمای ژاپن می دانند.در اهمیت داستان توکیو تردیدی نیست، اما این اهمیت نباید مانع برخورد شخصی و استقلال نظرات و افکار ما شود.در این مقاله باید پیش فرض اهمیت این فیلم و ستایش هایی که سال ها از آن شده است را کنار بگذاریم و دوباره با این فیلم روبرو شویم.من به عنوان یکی از دوستداران سینمای ازو و در کل سینمای غنی ژاپن، داستان توکیو را اثر بدی نمی دانم، اما نمی توانم آن را «بهترین» فیلم این فیلمساز یا تاریخ سینمای ژاپن بنامم.

داستان توکیو برای من یک فیلم متوسط ​​با دوستان است، نزدیک به خوب است که می توان از آن لذت برد، اما اندازه خودش.حدود این “اندازه” با دیدگاه انتقادی و قرار گرفتن در معرض مستقل تعیین می شود.یعنی نوعی عمل برای تشخیص خوب و بد، قوت و ضعف و بین طهارت و ناپاکی.افشاگری مستقل یعنی اگر این را هم بدانیم که غربی ها چقدر داستان توکیو را تصاحب کردند و از طریق این فیلم از سینمای بسیار خاص آن استقبال کردند، باز هم نباید این همه تعریف و تمجید را بدون دلیل قبول کنیم و باید آنها را زیر سوال ببریم.

کار نقد طرح این پرسش هاست و البته قبل از نقد به عنوان یک کنش ارزشی باید با اصل پدیده روبرو شد و آن را درک و تحلیل کرد.

در این مقاله سعی خواهیم کرد وجودی به نام داستان توکیو را درک کرده و سپس به نقد آن بپردازیم.

داستان سرراست فیلمی که در مورد آن صحبت می کنیم این است: یک زوج مسن شهری تصمیم می گیرند به سفر بروند و فرزندان خود را که در توکیو زندگی می کنند و چندین سال است آنها را ندیده اند، ملاقات کنند.ایزو به سرعت داستان را برای ما تنظیم می کند و ما را با دو شخصیت اصلی (یک پیرمرد و یک پیرزن) در سکانس آغازین به سفر می برد.قدرت داستان توکیو را باید در این دو شخصیت بسیار دوست داشتنی و اقدامات ناب آنها دید.اکشن هایی که تقریبا در هیچ لحظه از فیلم محدودیت های شخصیت را نمی شکند.

چیزی که باعث شد در جمله قبل از کلمه “تقریبا” استفاده کنم این است که گاهی اوقات فیلمساز برای اینکه جایگاه خود و فیلمش را واضح تر نشان دهد دست به دامان این دو شخصیت عزیز می شود و دیالوگ ها یا لحظاتی جزئی می سازد که باعث می شود حس تیز مخاطبان مشتاق درد دارد ما فعلاً از این لحظات صرف نظر می کنیم زیرا بعداً در مورد آنها با جزئیات بیشتر صحبت خواهیم کرد.زوج پیر و دوست داشتنی داستان توکیو متعلق به دنیایی هستند که در دنیای سینما کمی قدیمی به نظر می رسد و فیلمساز پشیمان است.

این نوشته را هم از دست ندهید :   اهمیت دیجیتال مارکتینگ برای راه اندازی یک کافه رستوران

بخشی از تلاش ازو در داستان توکیو با هدف آشکار کردن دنیای این دو شخصیت از طریق رویارویی بین آنها و جهان دیگری – با محوریت توکیو است.این تلاش تا آنجا ستودنی است که این دو شخصیت اصلی را در دل ما جاودانه می کند و رویارویی آنها با دنیا و زمانی دیگر ذهن ما را به خود مشغول می کند (در نظر داشته باشید که می شد این مشغله را به یک مشغله سینمایی ارتقا داد).و قدردانی است.و این را باید مرهون این پیرمرد و پیرزن فراموش نشدنی و رابطه خاص آنها باشیم، زیرا بعداً خواهم گفت که چگونه برخورد این دو شخصیت با دنیای بیگانه توسط این دو به خوبی سازماندهی شده بود، اما از طرف دیگر، ضعیف باقی ماند و یک تعامل نیمه نیمه ایجاد می کند.

تعامل دو شخصیت از یک شهر با زمان جدید که دلیل گذر ناقص از ذهن شلوغی است که به یک مشغله مؤثر ارائه شده است، در این نیمه است.شخصیت زوج اصلی فیلم و ایده آل آن ها آرمان آدم های محترم، دنیادار و آرامی است که واقعیت ناخوشایند را درک می کنند اما آن را می پذیرند و ترجیح می دهند به آن احترام بگذارند.این احترام و نگرش منهای برخی اغراق های شعاری در کل اثر وجود دارد و در مجموع با فیلم آبرومندی روبرو هستیم که احترام آن از این دو شخصیت است.اینگونه باید با داستان توکیو و شخصیت های اصلی آن روبرو شد.

برای نگاه دقیق‌تر به این دو شخصیت و آرمان‌های انسانی آن‌ها باید چند نمونه را مرور کرد.

اول: در سکانس های ابتدایی، پدربزرگ و مادربزرگ در خانه پسر دکترشان حضور دارند و با دو نوه ای که از این پسر دارند آشنا می شوند.