مشاوره گروهی با روش عقلانی- عاطفی- رفتاری:

به نظر الیس(1997)، مداخله های گروه درمانی عقلانی- عاطفی- رفتاری نسبت به روان درمانی های معاصر راه حل های سریع تر و عمیق تری را باعث می شود. اعضای گروه در گروه های مشاوره ای یاد می گیرند که عقاید غیرمنطقی خود را از عقاید منطقی تفکیک نمایند و درمی یابند که منشأ اختلالات عاطفی آن ها مانند دیگر اعضای گروه است. اعضای گروه برای یادگیری به یکدیگر کمک می کنند و حمایت می دهند(پورابراهیم، 1385). شارف[1] در توضیح درمان گروهی عقلانی- عاطفی می نویسد: درمان عقلانی- عاطفی قابل کاربرد در جلسات طولانی مدت رویارویی 48 ساعته و گروه های فشرده 9 ساعته با 10 تا 20 شرکت کننده می باشد، و هم چنین ارائه روش درمان REBT برای حدود 100 نفر شنونده و یا جلسات درمانی برای گروه های بین 6 تا 10 نفر عضو که هفته ای 2 تا 3 ساعت یکدیگر را ملاقات می کنندغیر قابل اجرا است(شارف،1996).

2-2-1-12  اهداف و فرآیند مشاوره عقلانی- عاطفی- رفتاری:   

در مورد گروه های کوچک، الیس[2](2003)، هدف های زیر را نوشته است:

کمک به اعضا برای درک مشکلات عاطفی و رفتاری خود تا از این طریق فهم خود را از مشکلات دیگر اعضا افزایش دهند و به عنوان کمک درمانگر به دیگر اعضا کمک نمایند و راه های به حداقل رساندن پیشامدهای زندگی و واکنش های غیرمنطقی را بیاموزند، به طوری که اختلال آن ها کمتر از موقعی باشد که وارد گروه شدند و نهایتاً رسیدن به تغییرات شناختی و رفتاری اساسی که شامل یادگیری چگونگی سازش با واقعیت های نامطلوب و صرف نظر کردن از تفکر خود مغلوب سازی و جانشین کردن آن با افکار منطقی مبنی بر توقف عمل ارزیابی خود و پذیرش خود به عنوان انسان جایزالخطا می شود( پورابراهیم،1385). شارف(1996)، نوشته است: هدف های گروه های REBT آن است که به مراجعان نشان دهد که چگونه خود را ارزیابی می کنند، سرزنش می کنند و یا لعنت می فرستند. هم چنین کوششی است تا به مراجعان یاد داده شود تا فرد و دیگران را تحقیر ننمایند و رفتار خود یا دیگران را ارزیابی نمایند. شخصیت ها طوری آموزش داده می شوند تا در جهت تغییر یا بهبود یا اجتناب از مشکلاتی که با آن ها مواجه هستند تلاش نمایند. فرآیند انجام اهداف در درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری ترکیب عمل آموزش مستقیم از سوی درمانگر به همراه یک بحث در فرآیند گروهی می باشد. درمانگر به طور هدفمندانه ای گروه را از طریق سازمان دادن در یک ساختار مشخص به سمت سلامت پیش می برد( الیس، 1997). درمانگر در گروه به گونه ای عمل می نمایدکه هیچ کس مورد غفلت قرار نمی گیرد یا به هیچ کس امتیاز خاصی داده نمی شود. درمانگر پیشرفت یا عدم پیشرفت اعضای گروه و شکست یا موفقیت آن ها را در انجام تکالیف خانه به بحث می گذارد. هم چنین در گروه جملاتی در ارتباط با رفتارهای درونی یا بیرونی افراد مطرح می شود. برای مثال، ممکن است گفته شود” جان، شما آن قدر آهسته صحبت می کنید که ما به سختی می توانیم صحبت های شما را بشنویم، آیا در خارج از گروه همین قدر آهسته صحبت می کنید؟ اگر این گونه است از خود بپرسید چه عاملی سبب شده این قدر آهسته صحبت کنید؟” (الیس، 1996).اغلب درمانگران گروهی با تمرینات انجام شده در بعد شناختی- عاطفی و رفتاری در داخل گروه و یا بیرون گروه موافق هستند، هم چنین گاهی لازم می آید مقالات مفیدی در زمینه REBT و یا تمریناتی به اعضای گروه در زمینه چگونگی ارتباط با یکدیگر داده شود. برای موفقیت گروه در درمان، لازم می آید اعضای گروه همگی برای کمک به یکدیگر، تلاش نمایند. الیس مایل است اعضای گروه به طور مناسبی با یکدیگر مشارکت نمایند و نه به عضو خاصی امتیاز ویژه داده شود و نه عضو خاصی منفعل باشد. چنان چه عضوی در گروه از صحبت کردن خودداری نماید درمانگر به وی برای صحبت کردن، با افراد دیگر در گروه های کوچک، حداقل برای سه نوبت تکلیف می دهد و یا اگر یکی از اعضا به طور مداوم تأخیر یا غیبت داشته باشد، الیس یا درمانگر و یا اعضای گروه عمل وی را دفع می کنند و تمریناتی در جهت رفتار خودمغلوب سازی به وی می دهند و اگر اعضای گروه فقط پندهای عملی به اعضای دیگر بدهند به جای آن که با عقاید غیرمنطقی بحث نمایند، الیس و یا اعضای گروه آن را رد می نمایند و اگر اعضای گروه از انجام تکالیف خانه امتناع ورزند تحت پوشش عقاید غیرمنطقی هم چون تکالیف خیلی سخت است یا آن ها باید آسان تر باشد، الیس در جهت رد تفکر غیرمنطقی شان با آن ها مجادله می نماید. بنابراین تکنیک های REBT هم باید در فرآیندهای گروهی و هم در مشکلات فردی که در گروه نشان داده می شود استفاده شوند(شارف،1996). بنابراین، هم چون مشاوره فردی در مشاوره گروهی از تکنیک های درمانی در سه بعد شناختی- عاطفی- رفتاری استفاده می شود، نظیر آموزش A.B.C، مباحثه- شوخی، تکالیف خانه، نقش بازی کردن، تصویرسازی ذهنی، تشویق و تنبیه، الگوسازی و …(پورابراهیم، 1385).

این نوشته را هم از دست ندهید :   عشق، خشونت و این دیوایس‌های دستی؛ بازی‌هایی که از درون یک موبایل داستان را روایت می‌کنند

2-2-1-13 فرآیند گروه های عقلانی- عاطفی- رفتاری:

کوری (2006)، مزیت های گروه های عقلانی- عاطفی- رفتاری را به طور خلاصه چنین مطرح می نماید.

  • اعضای گروه می توانند مطلوبیت پذیرش واقعیت را به یکدیگر یادآوری نمایند و در جهت تحقق تغییرات مثبت با هم کارکنند(پورابراهیم، 1385).
  • از آن جا که بر حمله شدید بر تفکر خود مغلوب سازی تأکید می شود دیگر اعضا می توانند در تغییر تفکرات غیر منطقی نقش مؤثری داشته باشند(پورابراهیم، 1385).
  • اعضای گروه به پیشنهادات، نظریات و فرضیات و تقویت نکته هایی که رهبر گروه مطرح می کند می توانند کمک نمایند(پورابراهیم، 1385).
  • تعیین تکلیف به عنوان یک جزء ضروری در REBT در فرآیند گروهی بیش تر اثربخش است تا درمان فردی(پورابراهیم، 1385).
  • گروه یک محیط اجتماعی برای فعالیت هایی نظیر نقش بازی کردن، جرأت ورزی، تمرین رفتار، الگوسازی و تمرینات خطرجویی است(پورابراهیم، 1385).
  • گروه به عنوان آزمایشگاهی است که رفتار در عمل را نشان می دهد(پورابراهیم، 1385)
  • مراجعان REBT اغلب تکمیل کردن فرم گزارش تکلیف را سؤال می نمایند. موقعیت گروهی شرایطی را فراهم می سازد که اعضای گروه از یکدیگر کمک بگیرند و این امر باعث مؤثر واقع شدن تکلیف می شود(پورابراهیم، 1385).
  • اعضای گروه یاد می گیرند که چون مشکلات آن ها غیر عادی نیست، خود را برای آن ها(مشکلات) محکوم ننمایند(پورابراهیم، 1385).
  • به واسطه بازخورد گرفتن از اعضای دیگر گروه، افراد خود را آن گونه می بینند که دیگران می بینند، بنابراین به صورت روشن به رفتارهایی که ممکن است تغییر داده شود توجه می نمایند(پورابراهیم، 1385).
  • وقتی تفکر معیوبی[3]مطرح می شود سایر اعضا و رهبر گروه فوراً آن را به شخص گوشزد می نمایند و وی می تواند آن را تصحیح نماید(پورابراهیم، 1385).
  • با مشاهده دیگران، اعضای گروه می توانند ببینند که درمان می تواند مؤثر باشد و آن ها قادرند تغییر کنند و می توانند در جهت کمک به خودشان گام بردارند و این که درمان موفق به سختی ارائه می شود و نیازمند کاری پیگیرانه است(پورابراهیم، 1385).
  • در گروه مراجعان با طیف وسیعی از راه حل های ممکن درمان فردی به طور یک جا مواجه می شوند(پورابراهیم، 1385).
  • مشکلاتی هم چون حالتی شرم آور داشتن، فی النفسه جنبه درمانی دارد. افشاء خود، باعث می شود فرد از عمل خود ترس نداشته باشد و انتقاد از خود را فاجعه آمیز نداند(پورابراهیم، 1385).
  • از آن جهت که درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری جنبه آموزشی دارد، بحث راهبردهای حل مشکلات را شامل می شود. بنابراین اقتصادی تر و عملی تر از جلسات مشاوره فردی انجام می شود(پورابراهیم، 1385).
  • مدت جلسات گروهی، زمان کافی برای تغییر عقاید خود مغلوب سازی را فراهم می سازد(پورابراهیم، 1385).
  • گروه برای کسانی که به شدت در ارتباط با الگوهای کهنه ناکارآمد گرفتار هستند، سودمند است(پورابراهیم، 1385).

1- Sharf

[2] -Eliss

[3] – Faulty thinking

]]>